دلپر از وسوسه و آشوب است بین تاریکی ونور
رقصسنگ است در این جام بلور دل شیدا و صبور
میبرد گاه به آرامش دیدار مرا
میکشدگاه به تاریکی بسیار مرا
بهکدام مذهب هست این
بهکدام ملت هست این که کشند عاشقی را
کهتو عاشقم چرایی
بهکدام ملت هست این که کشند عاشقی را
کهتو عاشقم چرایی
شببی حاصل من سر نرسید
سوختاین شمع و به آخر نرسید
منکجا گرمی بخشنده ی آغوش کجا
منکجا چشم خطابین و خطاپوش کجا
بهکدام مذهب هست این
بهکدام ملت هست این که کشند عاشقی را
کهتو عاشقم چرایی
بهکدام ملت هست این که کشند عاشقی را
کهتو عاشقم چرایی
هست ,کدام ,عاشقم ,تو ,کشند ,چرایی ,هست این ,به کدام ,که کشند ,ملت هست ,کشند عاشقی
درباره این سایت