آهای قشون وحشت آه ای سیاه پوشان
اندیشهکشتنی نیست با حکم قتل و زندان
اگرچهاین همه تن، در دخمه ها گرفتار
اگرچهشعر ممنوع، اگرچه عشق بر دار
توخوش بدان به زودی ، این نسل های عاشق
بافکرهای تازه ، چون لشکر شقایق
ازشانه های تاریخ، این یأس را بریزند
بادستهای آزاد ، با کهنگی ستیزند
اینریشه های پُرجان، در عمق تشنه ی خاک
اینخانه را بسازم اندیشمند و دلپاک
ایندستهای خونین، این سایه های تهدید
دیگرحراس ما نیست در فتح صبح امید
نگاهما به فرداست، شما گذشته هایید
باما سرود میلاد، با مرگ همصدایید
آهای قشون ظلمت ، ای قوم مانده تنها
اندیشهکشتنی نیست این است باور ما
ای ,، ,} ,های ,{ ,اگرچه ,آه ای ,کشتنی نیست ,اندیشه کشتنی ,{ margin ,ای قشون
درباره این سایت